مقدمه:

a.a
با انتشار گزارش كميته وينوگراد، پيرامون نتايج تحقيقات صورت گرفته درباره عوامل تأثيرگذار بر شكست اسراييل در جنگ 33 روزه، حجم قابل توجهي از واكنش‌ها و مطالبات سياسي،‌كابينه اولمرت را در بر گرفت. مطالبات مذكور عمدتاً بر 2 وضعيت سقوط كابينه يا اصلاح سياستهاي آن استوارند، مطالباتي كه حيات سياسي كابينه سي و يكم را يك بار ديگر نشانه خواهد رفت.
برخي از كارشناسان، سقوط كابينه را امري حتمي و برخي ديگر محتمل مي‌پندارند و در اين ميان شانس بقاي كابينه، همچنان در هاله‌اي از ابهام قرار دارد. نوشتار حاضر با هدف ارزيابي هر يك از 2 احتمال فوق (سقوط- بقاء)، درصدد است تا با بهره گيري از عناصر متشكله 6 سناريو بديل به بررسي پاسخهاي فرضي خود نسبت به هر يك از وضعيت‌هاي احتمالي بپردازد.
بدين منظور ابتدا به معرفي چارچوب نظري نوشتار حاضر پيرامون عناصر سناريوسازي پرداخته و در ادامه با طرح خلاصه‌اي از مواضع و واكنش‌هاي صورت گرفته،‌ هر يك از احتمالات پيش‌روي را مطرح و بررسي خواهيم كرد.
 

الف) چارچوب نظري:
تدوين سناريو براي پيش‌بيني محتمل‌ترين وضعيت‌هاي پيش‌رو، در جهت تبيين حالات يا روابط متغيرهاي پژوهش، رويكردي علمي براي ساماندهي منطقي به مجموعه اطلاعات پراكنده پيرامون يك مسئله است. نوشتار حاضر با اتكاء به 5 پارامتر زير به تبيين 6 سناريو بديل براي ارزيابي وضعيت‌هاي 2 گانه سقوط يا تداوم حيات سياسي كابينه مي‌پردازد.
1) بازيگران:
نخستين عنصر هر سناريويي را، بازيگران آن تشكيل مي‌دهند. بازيگران، عوامل اجرايي تحقق سناريو در عرصه عملياتي بوده و حداقل 2 طرف را شامل مي‌شوند كه براساس فضاي كلي روايت،            امكان ارتقاء تعداد بازيگران اثرگذار  نيز افزايش مي‌يابد. رفتار              بازيگران سناريو، تابع ارزشها،         اهداف و برنامه‌هايي است كه           موضوع عنصر دوم را تشكيل مي‌دهند.
 

2) شخصيت‌:
آنچه بازيگران سناريو را به سوي اهداف و برنامه‌هاي خاص خويش سوق داده و از تعقيب و جست و جوي پاره‌اي ديگر از اهداف بازمي‌دارد، مجموعه‌اي از ارزشها، اهداف و برنامه‌هايي است كه در اين گزارش، با عنوان «شخصيت» از آن ياد مي‌شود.
 

3) تعامل:
پارامتر تعامل، به معناي فرايند كنش و واكنش 2 يا چند بازيگر در فضاي زماني و مكاني سناريو است. بدون شك، بازيگران فاقد تعامل، قادر به تأثيرگذاري بر يكديگر و تشكيل چرخه فعاليت‌هاي سناريو نخواهند بود. تعامل مي‌تواند 2 سر طيف «همكاري» و «تعارض» را در برگيرد. به همين دليل، تعامل، علاوه بر ايجاد رابطه، نوع و كيفيت آن را نيز شامل مي‌شود.
 

4) مكان:
قلمرو مكاني سناريو، جغرافياي تعاملات بازيگران را شامل مي‌شود. به تعبير ديگر، مكان تعامل، عرصه فيزيكي كنش و واكنش بازيگران اثرگذار و اثرپذير را تعريف مي‌كند.
 

5) زمان:
قلمرو زماني سناريو نيز بيانگر محدودة زماني كنش و واكنش بازيگران است. بر اين اساس، تعاملات خارج از اين محدوده، از معرض توجه و ارزيابي سناريو خارج خواهند شد. پارامتر زمان، عناصر تشكيل‌دهنده يك سناريو را در چارچوبي معين، گردآورده و مدت زمان بررسي و تحقيق پيرامون كيفيت كنش و واكنش بازيگران سناريو را محدود و مشخص مي‌سازد.
 

ب) گزارش وينوگراد؛ محتوا و واكنش‌ها:
كميته وينوگراد، كميته‌اي حقيقت‌ياب درباره دلايل و زمينه‌هاي شكست اسراييل در جنگ 33 روزه لبنان است كه به دنبال افزايش اعتراضات سياسي و اجتماعي به نتايج جنگ و پس از مقاومت‌هاي فراوان اولمرت در برابر مطالباتي مبني بر تشكيل «كميسيون رسمي» براي بررسي عملكرد مقامات ارشد سياسي و نظامي، تشكيل شد. وجوه تمايز كميته وينوگراد از كميسيون رسمي را مي‌توان در ماهيت دولتي، عدم الزام به انتشار گزارش در سطح جامعه و محدوديت دامنه اختيارات آن، خلاصه كرد. در حالي كه تقاضاي جناح اپوزيسيون براي تشكيل كميسيون رسمي در هر 3 حوزه فوق، در تقابل با عملكرد كميته وينوگراد قرار داشت.
با اين حال، كميته وينوگراد سرانجام به منظور ارزيابي واقعيت‌هاي آشكار و پنهان جنگ، با انتصاب الياهو وينوگراد-  قاضي بازنشسته اسراييلي- از سوي اولمرت تشكيل شد، و فعاليت‌ خود پيرامون وقايع جنگ 33 روزه را آغاز كرد.
تاكنون نتايج كميته مذكور، طي 2 مرحله منتشر شده است كه در مرحله نخست، انتشار شايعاتي پيرامون نتايج اوليه تحقيقات – مبني بر مسئوليت دان هالوتص در شكست نظامي مذكور-  منجر به استعفاي رياست ستاد مشترك ارتش اسراييل، پيش از انتشار رسمي گزارش اوليه شد.
دومين مرحله از انتشار نتايج تحقيقات وينوگراد، در تاريخ 7 مي 2007 نيز موج جديدي از اعتراضات و واكنشها را به دنبال داشت كه در زير به اهم موضوعات و واكنش‌ها اشاره مي‌شود:
 

1) محتواي گزارش نهايي وينوگراد:
الياهو وينوگراد در تبيين محتواي گزارش مذكور اظهار داشت: «در اين گزارش آمده است: تصميمات اتخاذ شده از سوي دولت اسراييل، از زمان ربوده شدن 2 سرباز اسراييلي توسط حزب‌الله تا پايان جنگ 33 روزه و نيز سخنراني ايهود اولمرت (نخست‌وزير) در كنست، در تاريخ 17 ژوئيه 2007 كه در آن اهداف جنگ را مطرح كرد، اشتباه بود.»(1)
براساس گزارش مذكور، بخش عمدة مسئوليت شكست اسراييل در جنگ با لبنان بر عهدة ايهود اولمرت نخست‌وزير، عميرپرتس وزير دفاع و دان هالوتص رئيس سابق ستاد كل ارتش قرار گرفته است. نكات برجسته گزارش مذكور را مي‌توان در قالب موارد زير مشاهده كرد:
1-1) مسئوليت‌ها و اشتباهات اولمرت:
– مسئوليت كامل تصميم‌گيري‌هاي دولت Ùˆ عمليات ارتش بر عهده اولمرت است.
– وي بدون تفكر Ùˆ بررسي راههاي جايگزين جنگ، اقدام به آغاز نبرد كرده است.
– علي‌رغم تجربه اندك اولمرت در زمينه نظامي، وي در مورد گزينه جنگ با ديگران مشورت نكرد.
– اولمرت مسئول عدم تعيين اهداف جنگ به طور واضح Ùˆ آشكار است.
– اولمرت در تعيين اهداف مبهم جنگ نيز به صورت شخصي Ùˆ بدون مطالعه كافي دربارة ارتباط اهداف Ùˆ برنامه‌هاي عمليات، اقدام كرده         است.
 

2-1) اشتباهات پرتس:
– وي از دانش‌ Ùˆ تجربه اندكي در زمينه مسائل سياسي، نظامي Ùˆ دولتي برخوردار Ùˆ از درايت كافي در زمينه نحوه استفاده از قواي نظامي به عنوان ابزاري براي تحقق اهداف موردنظر بي‌بهره بود.
– پرتس علي‌رغم ضعفهاي فوق، بدون مشورت Ùˆ رايزني با عناصر مجرب، تصميم‌گيري كرد.
– وي ميان اهداف تعيين شده Ùˆ راههاي تحقق آنها Ùˆ نيز اقدامات نظامي Ùˆ سياسي، تناسب Ùˆ هماهنگي برقرار نكرد. لذا مي‌توان گفت، عملكرد پرتس در جنگ 33 روزه بسيار ضعيف بود.
 

3-1) اشتباهات هالوتص:
– هالوتص در تصميم‌گيريهاي خود شخصي عمل كرده Ùˆ از هماهنگي لازم با مسئولان سياسي، برخوردار نبوده است.
– عملكرد وي كاملاً بي‌پروا بوده Ùˆ محافل سياسي را در جريان پيچيدگي‌هاي جنگ قرار نداده است.
– وي نيز گزينه‌هاي غيرنظامي را مورد بحث Ùˆ بررسي قرار نداد.
– وي به دروغ به نخست‌وزير Ùˆ وزير دفاع اعلام كرده بود كه ارتش از آمادگي Ùˆ برنامه‌ريزيهاي كامل برخوردار است.
 

4-1) مسئوليت مقامات كابينه‌هاي پيشين:
– افزايش قواي حزب‌الله، پس از عقب‌نشيني يكجانبه اسراييل از جنوب لبنان نيز يكي از عوامل شكست اسراييل در جنگ 33 روزه محسوب مي‌شود.
– عملكرد نخست‌وزيران Ùˆ وزراي سابق دفاع نيز در اين شكست بي‌تأثير نبود، چرا كه تلاش اين افراد مي‌توانست باعث بهبود سطوح نظامي Ùˆ سياسي اسراييل شود.
 

2) واكنش‌هاي احزاب و مقامات اسراييلي:
 1-2) جناح حاكم:
در اين بخش به ارزيابي واكنش‌ احزاب سياسي حاضر در كابينه به عنوان اعضاي جناح حاكم مي‌پردازيم:
 

در اين بخش به ارزيابي واكنش‌ احزاب سياسي حاضر در كابينه به عنوان اعضاي جناح حاكم مي‌پردازيم:*حاميان اولمرت:
– نخست‌وزير (اولمرت): «هرگز از سمت خويش استعفا نداده بلكه درصدد تشكيل هيئت براي اجراي پيشنهادها Ùˆ توصيه‌هاي كميته مذكور خواهم بود.»(2)
– زيپي ليوني (وزير خارجه): «وحدت كاديما Ùˆ اجراي توصيه‌هاي وينوگراد از اهميت بسياري برخوردار است. بنابراين در جهت بركناري اولمرت از سمت خويش تلاش نخواهم كرد.»(3)
لازم به ذكر است زيپي ليوني در مصاحبه تلويزيوني خود، به             اولمرت پيشنهاد داده بود كه براي حفظ انسجام كاديما و اجراي توصيه‌هاي كميته وينوگراد، استعفا كند.
– شيمون‌پرز (قائم مقام نخست‌وزير): «مسئوليت شكست اسراييل در جنگ با لبنان يك مسئوليت گروهي است نه         فردي.»(4)
 

– نخست‌وزير (اولمرت): «هرگز از سمت خويش استعفا نداده بلكه درصدد تشكيل هيئت براي اجراي پيشنهادها Ùˆ توصيه‌هاي كميته مذكور خواهم بود.»(2)- زيپي ليوني (وزير خارجه): «وحدت كاديما Ùˆ اجراي توصيه‌هاي وينوگراد از اهميت بسياري برخوردار است. بنابراين در جهت بركناري اولمرت از سمت خويش تلاش نخواهم كرد.»(3)لازم به ذكر است زيپي ليوني در مصاحبه تلويزيوني خود، به             اولمرت پيشنهاد داده بود كه براي حفظ انسجام كاديما Ùˆ اجراي توصيه‌هاي كميته وينوگراد، استعفا كند.- شيمون‌پرز (قائم مقام نخست‌وزير): «مسئوليت شكست اسراييل در جنگ با لبنان يك مسئوليت گروهي است نه         فردي.»(4) *مخالفان اولمرت:
– اوفير پينس- پاز (وزير مستعفي كابينه) از حزب كارگر: «در صورت عدم استعفاي اولمرت Ùˆ پرتس، مردم اسراييل بايد عليه آنان تظاهرات كنند.» (5) پينس – پاز اقدام به برپايي اعتراض در برابر دفتر نخست‌وزيري كرده Ùˆ وعده داده است تا استعفاي اولمرت به اعتراض خود ادامه خواهد داد.
– آويشاي براورمن (حزب كارگر، جناح مخالف پرتس):«شايسته‌تر است كه اين ملت رهبري داشته باشد كه آن را به سمت بهتر شدن رهبري كند. مردم بايد در مورد نخست‌وزير Ùˆ وزير دفاع حكم دهند.»(6)‌
 

2-2) جناح اپوزيسيون:
– زفلون اورليف (حزب ملي- مذهبي مفدال):
«گزارش كميته وينوگراد، راهي جز استعفا براي اولمرت بر جاي نگذاشته است. اولمرت باعث قتل سربازان و غيرنظاميان اسراييلي            شده است، بنابراين بايد از              منصب نخست‌وزيري كناره‌گيري كند.»(7)
– زهافا گال آن (از حزب چپگراي ميرتس): «اولمرت Ùˆ پرتس بايد از سمت خود استعفا كنند.» (8)
– يولي ادلشتاين (از حزب راستگراي ليكود): «اگر اولمرت Ùˆ عمير پرتس استعفا ندهند، كنست بايد منحل شود.»(9)
بنيامين نتانياهو (رهبر حزب ليكود):«ايهود اولمرت به دليل اشتباهات خود در جنگ دوم لبنان (33 روزه) و ارتكاب جرائمي كه در معاملات تجاري، مرتكب شده،           نبايد به رهبري اسراييل ادامه دهد.»(10)
پس از آشنايي با مواضع احزاب و شخصيتهاي هوادار و مخالف استعفاي اولمرت، در ادامه به تبيين سناريوهاي فراروي بقا يا سقوط كابينه مي‌پردازيم:
 

ج) آينده كابينه و سناريوهاي بديل:
به منظور پيش‌بيني احتمالات فراروي حيات سياسي كابينه سي و يكم، با بهره‌گيري از چارچوب نظري اين نوشتار و تفكيك مباحث مربوط به بقاء و سقوط كابينه، در ذيل هر يك از 2 بخش فوق، به ارزيابي چند احتمال برجسته و قابل توجه خواهيم پرداخت.
 

1) سناريوهاي فروپاشي كابينه:
4 احتمال برجسته براي فروپاشي كابينه قابل تصور است كه در ادامه و با استفاده از عناصر سناريوپردازي، شرائط تحقق هر يك از آنها مورد بررسي قرار مي‌گيرد.
 

1-1) سناريو توسعه اختلافات حزب حاكم:
مهمترين مفروض سناريو فوق، مبتني بر احتمال توسعه روزافزون اختلافاتي است كه به دنبال شكست اسراييل در جنگ 33 روزه، ساختار دروني حزب كاديما را به چالش كشيد. ايهود اولمرت به عنوان رهبر كاديما و نخست‌وزير اسراييل، تأثيرات قابل توجهي را از حمايتها و مخالفتهاي درون حزبي پذيرا شده و از اين منظر توسعه اختلافات درون حزبي كاديما يكي از زمينه‌هاي مساعد براي تحقق گزينه فروپاشي كابينه است، لذا براساس روايت كلي فوق، احتمال فروپاشي كابينه از عناصر پنجگانه زير برخوردار است:
 

* بازيگران سناريو:
در منظر سناريو «تشديد اختلافات حزب حاكم»، جناحهاي هوادار و مخالف اولمرت در حزب كاديما، مهمترين بازيگران ثبات يا فروپاشي كابينه‌اند. به تعبير ديگر، عوامل اثرگذار بر فروپاشي كابينه، عمدتاً در سطوح درون حزبي رقم خورده و شرائط بيروني نظير: اتحاد كابينه يا انفعال كنست، تأثيري در ممانعت از فروپاشي نخواهد داشت.
در اين ارتباط مارينا سولدكين و آويگدور اسحاقي به عنوان 2 تن از نمايندگان برجسته جناح مخالف، در برابر اولمرت و ساير اعضاي            كاديما- كه البته در قالب سناريو حاضر امكان ريزش پاره‌اي از آنان به جناح مخالف وجود دارد- موضعگيري كرده‌اند.
 

* شخصيت بازيگران:
برجسته‌ترين ويژگي رفتاري و شخصيتي مخالفان درون حزبي اولمرت را «آينده‌نگري» و تلاش براي پيروزي مجدد در انتخابات پارلماني، تشكيل مي‌دهد. در حاليكه موافقان او با «حال‌گرايي» درصدد پاسداري از حاكميت حزب بر كابينه و كنست جاري‌اند.
عناصر شخصيتي فوق، به عنوان 2 راهبرد رقيب، انسجام حزبي را نشانه رفته و با اثرگذاري بر كيفيت تعامل، زمينه‌ساز‌ سقوط كابينه خواهند بود.
 

* كيفيت تعامل بازيگران:
 

چنانكه گفته شد، تأثيرپذيري جناحهاي درون حزبي كاديما از 2 ويژگي رفتاري (شخصيتي) متقابل، موجبات بروز تعارض در تعاملات فيمابين و فرو غلطيدن حزب در اختلافات درون حزبي را فراهم خواهد كرد. در چنين شرائطي تعاملات درون حزبي، عمدتاً متوجه شكاف              مذكور شده و با سازماندهي           مطالبات، پيرامون بقاء يا بركناري نخست‌وزير، زمينه‌هاي تضعيف و فروپاشي كابينه را فراهم خواهد ساخت.
 * مدت زمان تحقق سناريو:
 

 عنصر زماني سناريو حاضر با استعفاي 2 عضو مذكور آغاز شده و با فروپاشي قطعي كابينه به پايان خواهد رسيد. بي‌شك در فضاي مياني اين 2 رويداد نيز احتمال بروز                 طيفي از تحولات تشديد كننده، مفروض است.
 

*مكان تعامل عناصر سناريو:
 

چنانكه در توضيح ويژگي‌هاي رفتاري جناحهاي رقيب كاديما گفته شد، قلمرو مكاني «سناريو فروپاشي»، بيشتر متمركز بر سطوح درون حزبي كاديما است، لذا در تبيين سناريو نخست، بررسي تحولات اين سطح، از اهميت به سزايي در تبيين مسائل، برخوردارند.
�
2-1) سناريو باج‌خواهي اعضاي كابينه:
 

دومين احتمال منجر به فروپاشي كابينه، مبتني بر امكان سوءاستفاده احزاب حاضر در كابينه، از وابستگي حيات سياسي كابينه به تداوم حضور آنان در ائتلاف حكومتي است. با اين حال، عدم عقب‌نشيني هر 2 طرف از مطالبات خويش، مهمترين عامل فروپاشي كابينه در تعبير سناريو دوم است. با اين توضيح، به تبيين شرائط حاكم بر سناريو «باج‌خواهي» مي‌پردازيم:
 

*بازيگران سناريو:
بازيگران سناريو «باج‌خواهي» را 2 دسته از عوامل زير تشكيل مي‌دهند:
نخست) ايهود اولمرت نخست‌وزير اسراييل. دوم) يك يا چند تن از احزاب حاضر در كابينه. نكته قابل توجه در اين رابطه، سوابق چالش‌آفريني 2 حزب شاس و اسراييل بيتنيو است كه احتمال طرح مقدمات اين سناريو براي دستيابي به مطالبات ويژه احزاب مذكور را تقويت خواهد كرد.
 

*شخصيت بازيگران:
اولمرت به عنوان يكي از طرفين اين تعامل مي‌بايست از شخصيت «مصالحه‌ناپذيري» و احزاب باج‌خواه به عنوان طرف ديگر بازي، مي‌بايست از ويژگي رفتاري «مصالحه‌ناپذيري» و «انحصارطلبي» تبعيت كنند، چرا كه در غير اين صورت يكي از طرفين در مواجهه با طرف ديگر عقب‌نشيني خواهد كرد.
*كيفيت تعامل رقبا:
تعامل رقبا در سناريو دوم، مانند سناريو نخست، ضرورتاً به تقابل و تعارض و بن‌بست در مراودات ختم مي‌شود كه نتيجه آن خروج حزب با‌ج‌خواه از كابينه، كاهش تعداد كرسيهاي پارلماني ائتلاف حكومتي و در نهايت فروپاشي كابينه است.
 *مدت زمان تعاملات:
زمان آغاز اين فرايند، با نخستين نشانه‌هاي خروج اعضاي كابينه از منشور توافقات ائتلافي با نخست‌وزير، آغاز شده و تا فروپاشي قطعي كابينه، ادامه خواهد يافت.
 

زمان آغاز اين فرايند، با نخستين نشانه‌هاي خروج اعضاي كابينه از منشور توافقات ائتلافي با نخست‌وزير، آغاز شده و تا فروپاشي قطعي كابينه، ادامه خواهد يافت. *قلمرو مكاني تعاملات:
قلمرو بازي (تعامل) در سناريو حاضر، به عرصه كابينه و مطالبات اعضاي آن محدود مي‌شود و اگرچه مخالفت اپوزيسيون سياسي با ترميم كابينه، پيامدهاي نامطلوب خروج از ائتلاف حكومتي را تشديد مي‌كند اما با اين همه نقش و جايگاه مطالباتي كه در قلمرو كابينه، طرح و تعقيب مي‌شوند، بيشتر از ساير حوزه‌هاست.
 

3-1) سناريو خروج حزب كارگر پس از انتخابات درون حزبي:
يكي از محتمل‌ترين وقايع قابل پيش‌بيني پس از انتشار گزارش كميته وينوگراد، امكان خروج حزب كارگر- پس از انتخاب رياست جديد حزب-  از كابينه است كه در ادامه به ارزيابي پارامترهاي تشكيل‌دهنده آن مي‌پردازيم.
 

*بازيگران سناريو
رئيس جديد حزب كارگر – كه در اواخر ماه مي انتخاب مي‌شود- و ايهود اولمرت نخست‌وزير اسراييل، 2 بازيگر عمده در سناريو «خروج حزب كارگر» به حساب مي‌آيند. به نظر مي‌رسد جناح‌بنديهاي درون حزبي كارگر، نقش چنداني در اين رابطه نداشته و دستيابي نامزدهاي هر يك از 2 جناح درون حزبي كارگر به رياست اين حزب، مستلزم تحولي اساسي در برنامه‌هاي آتي كارگر براي پيروزي در انتخابات كنست هيجدهم خواهد بود، چرا كه ارائه برنامه‌اي متفاوت با برنامه‌هاي پرتس، از يك سو دامان برنامه‌هاي آتي حزب را از نتايج نامطلوب دوره گذشته خواهد پالود و از سوي ديگر، عرصه را براي تعريف هويت حزب و تحكيم جايگاه رياست جديد آن، براي شركت در كنست هيجدهم مساعد خواهد كرد  لذا نتيجه اين وضعيت افزايش احتمال خروج كارگر از كابينه سي و يكم است.
 

*شخصيت بازيگران:
سناريو «خروج حزب كارگر- فروپاشي»، براي تحقق خود نيازمند پيروي بازيگران بدليل خصائل رفتاري زير است. در اين ارتباط، برجسته‌ترين خصيصه اولمرت، حفظ استقلال «حزبي» Ùˆ «سياسي» از هر 2 رقيب بزرگ خويش (كارگر Ùˆ ليكود) خواهد بود، چرا كه در غير اين صورت احتمال سازش سياسي اولمرت به بهاي تضعيف هويت حزبي كاديما- به عنوان حزبي ميانه‌رو – تقويت خواهد شد.
در طرف مقابل نيز، پيروي از چنين خصلتي، براي تحقق گزينه فروپاشي كابينه، الزامي است. به تعبير ديگر، رئيس جديد حزب كارگر،‌ خواهد كوشيد تا با حفظ هويت چپگرا و منتقد كارگر، شرائط را براي بازگشت قدرتمندانه حزب به كنست هيجدهم فراهم سازد.
  *كيفيت تعامل بازيگران:
بازيگراني كه از چنين ويژگي رفتاري تبعيت مي‌كنند، به ناچار خود را در مقابله با هم خواهند يافت، چرا كه سازش در چارچوب سناريو حاضر، نتيجه‌اي جز شكست و كاهش كرسي‌هاي پارلماني احزاب مذكور نخواهد داشت. به اين مقوله مي‌بايست اتهام ناديده گرفتن مطالبات مطروحه از سوي افكار عمومي را نيز اضافه كرد؛ مطالباتي كه با استناد به نظرسنجي‌هاي صورت گرفته، از بار انتقادي فوق‌العاده‌اي، نسبت به عملكرد رهبران هر يك از 2 حزب مذكور، برخوردارند.
 *محدودة زماني تعاملات:
نشانه‌هاي آغاز فعاليت بازيگران در چارچوب سناريو حاضر را مي‌توان با كناره‌گيري ايتان كابل (وزير مشاور از حزب كارگر) و برپايي خيمه اعتصاب توسط اوفير پينس- پاز ديگر عضو اين حزب در مقابل دفتر نخست‌وزيري، مشاهده كرد. چنانچه، روند گسترش اعتراضات درون حزبي كارگر به عملكرد پرتس، به همين صورت ادامه يابد، آنگاه مي‌بايست زمان فروپاشي كابينه به عنوان نقطه پاياني سناريو حاضر را، مقارن با اعلام نتايج انتخابات رياست كارگر، دانست.
 

نشانه‌هاي آغاز فعاليت بازيگران در چارچوب سناريو حاضر را مي‌توان با كناره‌گيري ايتان كابل (وزير مشاور از حزب كارگر) و برپايي خيمه اعتصاب توسط اوفير پينس- پاز ديگر عضو اين حزب در مقابل دفتر نخست‌وزيري، مشاهده كرد. چنانچه، روند گسترش اعتراضات درون حزبي كارگر به عملكرد پرتس، به همين صورت ادامه يابد، آنگاه مي‌بايست زمان فروپاشي كابينه به عنوان نقطه پاياني سناريو حاضر را، مقارن با اعلام نتايج انتخابات رياست كارگر، دانست. *قلمرو مكاني تعاملات:
سناريو «خروج كارگر – فروپاشي»، در درون نظام جناحي اسراييل و فضاي رقابت‌هاي سياسي 3 جناح راست، چپ و ميانه،‌ رقم مي‌خورد. با توجه به ويژگي‌هاي رفتاري جناح چپ و نماينده برجسته آن (كارگر)، امكان برقراري و تداوم همكاريهاي 2 جانبه ميان ‌كاديما (ميانه‌رو) و رهبر جديد حزب چپگراي كارگر، به شدت تقليل يافته و تشديد اختلافات و تعارضات فكري و سياسي، به دليل تبعات انتخاباتي آن، قوت خواهد يافت.
 

4-1) سناريو استعفاي اولمرت:
چهارمين احتمال از مجموعه پيش‌بيني‌هاي فراروي كابينه سي و يكم، احتمال فروپاشي كابينه بر اثر استعفاي اولمرت است. گزينه استعفا به دلايل متعددي قابل تحقق خواهد بود كه از آن جمله مي توان به موارد زير اشاره كرد:
– استعفا به منظور ممانعت از تضعيف انسجام درون حزبي (كاديما)
– استعفا به دنبال تشديد اختلافات در كابينه
– استعفا به دليل ايزوله شدن اهداف Ùˆ برنامه‌ها
لذا در ادامه به تبيين عناصر تشكيل‌دهنده سناريو حاضر مي‌پردازيم:
 * بازيگران سناريو:�
يكي از بازيگران اصلي سناريو استعفا، مانند ساير سناريوها، ايهود اولمرت نخست‌وزير اسراييل است؛ بازيگري كه به دليل قرار داشتن در مركز انتقادات و مخالفتها، فشار مضاعفي را متحمل مي‌شود. در طرف ديگر بازي، مخالفان وي قرار دارند كه براساس مطالب ابتداي همين بند، طيف متنوعي از بازيگران سياسي نظير اعضاي كاديما، احزاب حاضر در ائتلاف حكومتي و اپوزيسيون سياسي حاضر در ائتلاف حكومتي و اپوزيسيون سياسي حاضر در كنست، را شامل مي‌شود.
 

يكي از بازيگران اصلي سناريو استعفا، مانند ساير سناريوها، ايهود اولمرت نخست‌وزير اسراييل است؛ بازيگري كه به دليل قرار داشتن در مركز انتقادات و مخالفتها، فشار مضاعفي را متحمل مي‌شود. در طرف ديگر بازي، مخالفان وي قرار دارند كه براساس مطالب ابتداي همين بند، طيف متنوعي از بازيگران سياسي نظير اعضاي كاديما، احزاب حاضر در ائتلاف حكومتي و اپوزيسيون سياسي حاضر در ائتلاف حكومتي و اپوزيسيون سياسي حاضر در كنست، را شامل مي‌شود.* شخصيت بازيگران:
شخصيت حاكم بر بازيگران سناريو جاري، تا حدود زيادي مشابه شخصيت ديگران در ساير سناريوهاست. با اين تفاوت كه در سناريوهاي پيشين، فروپاشي كابينه به دليل ابتكار عمل مخالفان اولمرت در ترك ائتلاف محقق مي‌شد اما احتمال فروپاشي در سناريو جاري، محصول ابتكار عمل اولمرت به دليل اصرار بر ويژگي‌هاي رفتاري خود بود، لذا، «مقاومت» و «عدم عقب‌نشيني» نخست‌وزير از مواضع پيشين، گزينه استعفا و كناره‌گيري از قدرت را در دستور كار اولمرت قرار داده و در طرف مقابل هر يك از ويژگي‌هاي مطروحه در مبحث شخصيت بازيگران مخالف اولمرت- نظير باج‌خواهي، جناح‌گرايي يا آينده‌گرايي- موتور محرك اقدامات مخالفان براي فروپاشي كابينه به شمار مي‌آيد. در اين زمينه 3 وضعيت مورد                اشاره در ابتداي سناريو، (حفظ انسجام كاديما، تشديد اختلافات              كابينه و ايزوله شدن اهداف و برنامه‌ها) عوامل اثرگذار بر                 رفتار و شخصيت اولمرت براي استقبال از گزينه استعفا به شمار مي‌آيند.
 

* تعاملات بازيگران:�
تعامل اولمرت و مخالفان وي در چارچوب سناريو استعفا، مانند ساير سناريوهاي پيشين، مبتني بر تقابل و تعارض منافع است، با اين تفاوت كه در سناريو جاري، تقابلات موجود با عقب‌نشيني اولمرت از قدرت (و نه از مواضع) منجر به فروپاشي كابينه خواهد شد.
 * محدودة زماني تعاملات:
نزديكي جناحهاي حاكم و اپوزيسيون به يكديگر براي سرنگوني اولمرت، نقطه شروع روند فروپاشي كابينه در چارچوب سناريو حاضر است. اين نزديكي مي‌تواند در هر يك از سطوح كابينه و كنست، تحقق يافته و مخالفان سياستهاي نخست‌وزير را پيرامون هدف مشتركي نظير برگزاري انتخابات زودرس، با يكديگر متحد سازد.
* قلمرو مكاني تعاملات:�
اگرچه عوامل ترغيب اولمرت به استعفا، سطوح گسترده‌اي از فضاهاي سياسي و اجتماعي را شامل مي‌شود اما با توجه به ابتكار عمل نخست‌وزير در اتخاذ اين تصميم، محدوده و قلمرو مكاني تبلور سناريو استعفاي اولمرت در حوزه كابينه خواهد بود.
 

نزديكي جناحهاي حاكم و اپوزيسيون به يكديگر براي سرنگوني اولمرت، نقطه شروع روند فروپاشي كابينه در چارچوب سناريو حاضر است. اين نزديكي مي‌تواند در هر يك از سطوح كابينه و كنست، تحقق يافته و مخالفان سياستهاي نخست‌وزير را پيرامون هدف مشتركي نظير برگزاري انتخابات زودرس، با يكديگر متحد سازد.اگرچه عوامل ترغيب اولمرت به استعفا، سطوح گسترده‌اي از فضاهاي سياسي و اجتماعي را شامل مي‌شود اما با توجه به ابتكار عمل نخست‌وزير در اتخاذ اين تصميم، محدوده و قلمرو مكاني تبلور سناريو استعفاي اولمرت در حوزه كابينه خواهد بود. 2) سناريوهاي تداوم حيات كابينه سي و يكم:
پس از شرح مختصري از احتمالات متعددي كه امكان فروپاشي كابينه را تقويت مي‌كنند، در اين قسمت به ارزيابي مختصر سناريوهاي بقاي كابينه مي‌پردازيم:
 

1-2) سناريو اتحاد كابينه:
سناريو «اتحاد كابينه» مبتني بر مفروضات زير است:
– روابط احزاب حاضر در ائتلاف حكومتي، نقش ممتازي در حفظ يا سقوط كابينه خواهد داشت.
– مجموعه مواضع اكثريت اعضاي احزاب حاكم (كابينه) بيانگر تداوم حمايت از اولمرت Ùˆ پذيرش مسئوليت جمعي بحران است.
– حفظ اكثريت عددي نمايندگان حامي كابينه در كنست، مانع سقوط كابينه بر اثر فشارهاي خارجي (اپوزيسيون) خواهد شد.
بر اين اساس، عناصر سناريو اتحاد كابينه عبارتند از:
 * بازيگران سناريو:
جناح حاكم، متشكل از احزاب حاضر در كابينه ائتلافي و جناح اپوزيسيون متشكل از كليه احزاب خارج كابينه كه رضايت چنداني از عملكرد اولمرت در زمينه‌هاي مختلف ندارند، بازيگران اصلي اين سناريو محسوب مي‌شوند.
 

جناح حاكم، متشكل از احزاب حاضر در كابينه ائتلافي و جناح اپوزيسيون متشكل از كليه احزاب خارج كابينه كه رضايت چنداني از عملكرد اولمرت در زمينه‌هاي مختلف ندارند، بازيگران اصلي اين سناريو محسوب مي‌شوند. * شخصيت بازيگران:
مهمترين خصيصه رفتاري حاكم بر هر 2 جناح مذكور «حس رقابت» است كه موجبات انسجام دروني مخالفان و موافقان كابينه را فراهم مي‌سازد. اين ويژگي در سوي جناح حاكم به منزله حفظ حكومت                (بر كابينه) و در سمت جناح اپوزيسيون به معناي تلاش براي باز توزيع قدرت و شكست رقيب حاكم است.
 

* تعاملات بازيگران:
تعامل بازيگران مذكور، مانند مجموعه تعاملات قابل پيش‌بيني براي فروپاشي كابينه، مبتني بر تعارض و تقابل است با اين تفاوت كه در اين مورد، نتيجة تقابل، شكست مخالفان اولمرت به دليل اتحاد هواداران وي خواهد بود.
 * محدودة زماني تعاملات:
حفظ اتحاد كابينه محدودة مشخصي نداشته و تنها مي‌توان به حفاظت از آن در فضاي قبل و بعد از بحران اشاره كرد. بحراني كه با انتشار گزارش وينوگراد آغاز و با ورود به سطح مطالبات جناح اپوزيسيون تقويت شده و در نهايت به دليل اتحاد و انسجام احزاب ائتلاف حكومتي، ناكام خواهد ماند.
 

حفظ اتحاد كابينه محدودة مشخصي نداشته و تنها مي‌توان به حفاظت از آن در فضاي قبل و بعد از بحران اشاره كرد. بحراني كه با انتشار گزارش وينوگراد آغاز و با ورود به سطح مطالبات جناح اپوزيسيون تقويت شده و در نهايت به دليل اتحاد و انسجام احزاب ائتلاف حكومتي، ناكام خواهد ماند. * قلمرو مكاني تعاملات:
چنانكه از نام سناريو نيز پيداست، قلمرو مكاني تعاملات روي داده، عمدتاً در چارچوب مراودات درون كابينه و تعاملات آن با اپوزيسيون سياسي خواهد بود.
 

2-2) سناريو عقب نشيني اپوزيسيون بر اثر تهديد دشمن مشترك:
در كنار گزينه پيشنهادي سناريو فوق، امكان عقب‌نشيني مخالفان اولمرت از مطالبات خود و صرف‌نظر از سقوط كابينه به عنوان دومين احتمال فراروي بقاي كابينه، قابل تصور است.
اين سناريو مفروضات زيرا را شامل مي‌شود:
– طرح يك تهديد مشترك Ùˆ جدي، موجب انحراف توجهات از گزارش وينوگراد مي شود.
– تهديد مذكور، سطوح تعارضات را از عرصه‌هاي حزبي به عرصه ملي منتقل كرده Ùˆ به منظور مقابله با آن، تداوم حيات كابينه جاري را توجيه مي‌كند.
– فضاي بازي با مهارت بالايي تحت كنترل كابينه قرار گرفته Ùˆ از تبديل فضاي تهديد‌آميز به دست‌آويزي براي اپوزيسيون خودداري مي‌شود.
– مسئوليت مستقيم بروز تهديد مذكور، متوجه كابينه نخواهد بود.
لذا در صورت پيدايش چنين فضايي، احتمال انحراف افكارعمومي از ضعف‌هاي كابينه اولمرت و تجمييع مطالبات پيرامون رهبري كابينه فراهم خواهد شد. در اين رابطه عناصر تشكيل دهنده سناريو، حاوي مطالب زير خواهند بود:
* بازيگران سناريو:
با توجه به عامليت تهديد مشترك در اعاده انسجام ملي،‌ يكي از بازيگران سناريو حاضر را عامل تهديدساز (دشمن) تشكيل مي‌دهد، در نقطه مقابل بازيگر مذكور نيز، اولمرت و نظام حزبي و سياسي اسراييل قرار مي‌گيرند.
  * شخصيت بازيگران:
مفاهيم «خودي» و«بيگانه»، 2 عبارت قابل استفاده براي تبيين خصائل رفتاري بازيگران بديل (اسراييل- دشمن) در اين سناريو محسوب مي‌شوند كه با تعاملي 2جانبه، مباني تعريف منافع و هويتهاي يكديگر را فراهم           مي‌كنند.
 * تعاملات بازيگران:
مبارزه بهترين مفهوم براي تبيين كيفيت تعامل بازيگران سناريو دوم (دشمن- اسراييل) خواهد بود كه مستلزم صرف‌نظر كردن از اختلافات و مسائل داخلي است.
در چارچوب سناريو حاضر، علي‌رغم قابليت استفاده از محتواي گزارش وينوگراد براي تبيين عامليت كابينه در بروز بحران جديد، جدي بودن تهديد و لزوم مقابله با آن، مهمترين عامل سرپوش گذاشتن بر تعارضات مطروحه پيرامون گزارش وينوگراد خواهد بود.
 

مبارزه بهترين مفهوم براي تبيين كيفيت تعامل بازيگران سناريو دوم (دشمن- اسراييل) خواهد بود كه مستلزم صرف‌نظر كردن از اختلافات و مسائل داخلي است.در چارچوب سناريو حاضر، علي‌رغم قابليت استفاده از محتواي گزارش وينوگراد براي تبيين عامليت كابينه در بروز بحران جديد، جدي بودن تهديد و لزوم مقابله با آن، مهمترين عامل سرپوش گذاشتن بر تعارضات مطروحه پيرامون گزارش وينوگراد خواهد بود. * محدودة زماني تعاملات:‌
بقاي كابينه در سايه «تهديد دشمن مشترك» بيانگر محدوده زماني تداوم سناريو جاري است. به تعبير ديگر حيات سناريو «تهديد مشترك» در گرو نخست: ظهور يك دشمن مشترك قوي و دوم:             تداوم تهديدات آن نسبت به اسراييل است.
 

* قلمرو مكاني تعاملات:
حراست از امنيت ملي اسراييل، قلمرو مكاني سناريو جديد را تعريف مي‌كند. به تعبير ديگر سطوح سياسي، نظامي و اجتماعي اسراييل، قابليت اثرپذيري از ناحيه تهديد دشمن مشترك خارجي را داشته و از اين جهت، زمينه ساز اتحاد و انسجام كابينه خواهند شد.
 

نتيجه‌گيري:
با نگاهي به مجموعه احتمالات مطروحه در قالب سناريوهاي فوق‌الذكر، مي‌توان گفت فروپاشي كابينه سي و يكم آن هم به دنبال زنجيره‌اي از ناكامي‌هاي سياسي و نظامي امر چندان دشواري به نظر نمي‌رسد، اما با اين حال، سوابق اولمرت بيانگر آن است كه وي نيز تا حدودي – مانند شارون- در بازي با مهره‌هاي سياسي تجارب مفيدي داشته و احتمال بهره‌برداري از مقولات جديد براي اعاده انسجام كابينه دور از ذهن نخواهد بود.
با اين همه نبايد از اين نكته نيز غافل شد كه بقاي كاديما در گروه حفظ هويت ميانه‌رو آن است كه آن نيز همچون تيغي دو دَم، كابينه را منتفع و متضرر مي‌سازد.
در نهايت مي‌توان گفت: 2 گزينه جدي فراروي اولمرت قرار دارد؛
نخست: حفظ رياست كابينه از سوي اولمرت و تشديد اختلافات درون حزبي
دوم: استعفاي اولمرت و برگزاري انتخابات زودرس براي ممانعت از تخريب هويت ميانه‌رو كاديما
 بي‌ترديد تحقق هر يك از گزينه‌هاي فوق، داراي هزينه- فرصتهاي متعددي خواهد بود.
 

پي‌نوشتها:
1) عرب 48 (11/2/1386)
2) عرب 48 (10/2/1386)
3) همان منبع
4) همان منبع
5) همان منبع
6) شبكه عربي تلويزيون اسراييل (10/2/1386)
7) عرب 48 (10/2/1386)
8) همان منبع
9) آروتزشوا (10/2/1386)
10) آروتزشوا (9/2/1386

1) عرب 48 (11/2/1386)2) عرب 48 (10/2/1386)3) همان منبع4) همان منبع5) همان منبع6) شبكه عربي تلويزيون اسراييل (10/2/1386)7) عرب 48 (10/2/1386)8) همان منبع9) آروتزشوا (10/2/1386)10) آروتزشوا (9/2/1386 .a.a

Check Also

Spotlight on Iran and the Shiite Axis

Senior Iranian officials and the Iranian media expressed acceptance of the collapse of theAssad regime …